داستانهای جالب از اهل بیت علیهم السلام

نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم

تا قرعه کشی انجمن چیزی باقی نمانده هرچه سریعترثبت نام کنید


ارسال پاسخ
تعداد بازدید 48
نویسنده پیام
avaesira آفلاین


ارسال‌ها : 24
عضویت: 8 /11 /1392
سن: 18

تشکر شده : 1
داستانهای جالب از اهل بیت علیهم السلام
اسحاق بن عمّار روایت کرده که از امام صادق شنیدم که می‌فرمود: روزی رسول خدا بعد از نماز صبح رو به جوانی کرد و دید که او چرت می‌زند و سرش پایین می‌افتد. رنگ سیمایش زرد، تنش لاغر و چشمانش به کاسه سر فرو رفته است، حضرت به او فرمودند: فلانی چگونه صبح کردی؟ یعنی حالت چطور است؟ جوان عرض کرد: «صبح کردم در حالی که دارای صفت یقین شده ام».
رسول خدا از سخن او خوشش آمده و شگفت زده شدند و فرمودند: برای هر یقینی حقیقت و نشانه‌ای است، نشانه یقین تو چیست؟ جوان عرض کرد:‌‌ای رسول خدا، همانا علامت یقین من این است که: «یقینم مرا محزون کرده و شب‌ها را (برای شب زنده داری و عبادت) بیدارم و روزهای گرم را (برای روزه داری) تشنه ام، و به دنیا و آن‌چه در آن است بی میلم، تا آن‌جا که گویا عرش خدا را می‌بینم که برای حسابرسی خلایق برپا شده و مردم برای حساب اعمال خود اجتماع کرده‌اند و من در میانشان هستم، و گویا بهشتیان را در بهشت می‌نگرم که از نعمت‌های الهی بهره‌مندند و بر اریکه‌های بهشتی تکیه زده و یکدیگر را معرفی می‌کنند، و گویا جهنّمیان را می‌بینم که در دوزخ عذاب می‌سوزند و ناله و فریاد آن‌ها بلند است، به گونه‌ای (عالم ملکوت برایم منکشف شده) که آهنگ زبانه آتش جهنم را در گوش خود می‌شنوم که طنین افکن است»
پیامبر اکرم به اصحابش فرمودند: «این جوان، بنده‌ای است که خداوند قلبش را به نور ایمان منوّر کرده است، پس به او فرمودند: مراقب باش که به همین حالت (و معنویت) باقی بمانی. جوان گفت: «‌ای پیامبر! دعا کن تا خدا مقام (والای) شهادت در رکاب تو را نصیبم گرداند». حضرت برای او دعا کردند و از آن تاریخ چندان نگذاشت که در یکی از جنگ‌ها به شهادت رسید.

امضای کاربر :
[hr]امام حسین(ع): پروردگار هستی چیزی خلق نکرد جز آنکه با ذکر خاصی خدا را حمد و سپاس گوید.[hr]
چهارشنبه 09 بهمن 1392 - 13:15
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ارسال پاسخ



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :

Powered by Tem98 | Copyright © 2009 Rozblog Group